دختر 5 سالهای به همراه ده عضو
خانواده به رستورانی در منیریه میرود و کارگر رستوران با یک شکلات، او را به
زیرزمین کشانده و مورد تعرض قرار میدهد. این فرد اگر روزنامه خوانده و اخبار صدا و
سیما را دیده باشد، در محاسبات خود اشتباه نکرده است.
در حالی که مشغولیتهای سیاسی
مسئولان کشور، بسیاری را از توجه به بحرانهای شدید احتماعی غافل کرده، محمد مطهری،
فرزند شهید آیتالله مطهری، تنها با اتکا به گزارشهای آشکار و علنی درجشده در
روزنامهها، روایت تکاندهندهای از بهای اندک تعرض به ناموس در ایران به دست داده
است.
وی در این روایت با رویکردی آسیبشناسانه تلاش کرده تا ضمن شکافتن بحران،
با تمسک به روشهای دینی، راهکارهایی را نیز برای برونرفت از این وضعیت ناهنجار به
دست دهد.
در این یادداشت آمده است: اخبار حوادث که بالقوه میتواند نقشی
تعیین کننده در افزایش امنیت جامعه ایفا کند در وضع کنونی خود، دو پیام روشن به
همراه دارد: پیام اول برای مردم است و پیام دوم برای مجرمین. پیام آن برای مردم
همان مدعای این مقالات است که امنیت و جان و ناموس مردم در کشور ما ارزش لازم را
ندارد، و پیام دوم آن برای مجرمین فعلی و آینده است که در صورت ارتکاب جرم، لزوما
نه آبرویشان در خطر است و نه مجازاتی سنگین در پیش دارند.
مخاطب این تحلیل،
نه دستاندرکاران اخبار حوادث روزنامهها بلکه برخی از دستگاههای متولی امنیت
مردمند. جا دارد از روزنامههایی مانند اعتماد، ایران، جام جم، اعتماد ملی، همشهری
و خبرگزاریهایی مانند ایسنا که نسبت به اخبار حوادث حساسیت نشان داده و آن را منتشر
میکنند، تقدیر شود...
چند روز پیش خبری
تکان دهنده منتشر شد. دختر 5 سالهای به همراه ده عضو خانواده به رستورانی در
منیریه میرود و کارگر رستوران با نشان دادن یک شکلات از دور، او را به زیرزمین
کشانده و مورد تعرض قرار میدهد. (اعتماد ملی، اول اردیبهشت 1387). اینکه یک فرد به
خود جرأت میدهد در فاصله چند متری والدین یک کودک و هشت نفر دیگر از اعضای خانواده
اش، با او چنین کند و بعد راست راست در رستوران قدم بزند در ابتدا عجیب به نظر
میرسد. ولی به عقیده من، این فرد اگر صفحات حوادث روزنامه را خوانده و اخبار صدا و
سیما را دیده باشد به دلایل زیردر محاسبات خود اشتباه نکرده است:
اولا: او
نیک میداند که رسانه ملی با تمسک به لزوم برهم نزدن آرامش روانی مردم و یا حفظ
آبروی خانوادۀ متهم ـ که ارزش این استدلال در جای خود بررسی خواهد شد ـ نه خبر وقوع
جرم و نه تصویر او را حتی از شبکه استانی پخش نخواهد کرد...
ثانیا: در صفحه
حوادث از این نوع اخبار کم نخوانده است که مثلا دندانپزشکی در ولنجک با تزریق ماده
بیهوشی به جای بی حسی، به هفتاد و نه تن از بانوان و دختران تعرض کرده و از اعمال
کثیف خود فیلم گرفته است و قاضی او را به هشت سال زندان محکوم کرده است (هموطن
سلام، 29 دی 1383). بنابراین گمان میبرد که مجازات وی نباید از یکی دو ماه فراتر
رود.
ثالثا: او دیده است که فردی علیرغم هفده مورد تجاوز به پسربچهها در
شهرک غرب به قاضی اظهار کرده که بیمار روانی است و از روی اختیار این جرمها را
مرتکب نشده و در نتیجه پس از یک هفته نیز آزاد شده است. بنابراین راه این نوع
بهانهها هم باز است.
رابعا: جرمی را انتخاب کرده که اکثر قریب به اتفاق
قربانیان یا خانوادههایشان جهت حفظ آبرو از شکایت صرف نظر میکنند. فیلمبرداری با
موبایل هم بهترین راه منصرف کردن قربانی از شکایت است...
نکته بسیار مهم و
مورد غفلت این است که این وضعیت باعث شده تعرض به بانوان در ایران از دو جهت، شکلی
استثنایی به خود بگیرد. تجاوز که به هر حال در هر کشوری اتفاق میافتد، در سایر
کشورها غالبا" به صورت فردی، با صورت پوشیده (از ترس چهره نگاری) و در مکانهای
بسیار خلوت مثل بیابان و جنگل انجام میشود. اما بسیاری ازمتجاوزین نوامیس در ایران
دریافتهاند که این عرصه چنان بی صاحب است که میتوان در کنار شغل اول و با استفاده
ازهمان محل یا وسیله به این کار مبادرت کرد. نه لزومی به پوشاندن چهره است و نه
نیازی به تلاش برای یافتن خرابه یا ساختمان نیمه کاره. تعرض دو کارگر به خانم جوان
در بدو ورود به یک مهمانسرا هنگام نشان دادن اتاق، در فاصله چند دقیقهای که شوهرش
برای آوردن مدارک به سمت اتومبیل رفته است (جام جم،23 مرداد 86)، تعرض بنگاهدار قمی
که ضمن نشان دادن منازل خالی، بانوان مشتری را مورد تعرض قرار میداده و با خیال
راحت فردا به سر کار میرفته است (اعتماد، 2 مرداد 86)، تعرضات سریالی راننده تاکسی
سمند در مشهد (ایسنا، 2 اردیبهشت 86)، تعرض به دختر جوان در اتاق پرو (جام جم 16
مرداد 86)، و اخبار مکرر در مورد تعرض در محل شرکت به بهانه استخدام وغیر آن، همه
اثبات میکنند که متجاوزین حتی از دادن آدرس محل کار به قربانیان نیز واهمه
ندارند...
برای پی بردن به عمق فاجعه بد نیست ببینیم در دیگر کشورها تا چه حد به
تعرض به نوامیس حساسیت نشان داده میشود.
کوب برایانت (عکس مقابل) یکی از
محبوبترین و ثروتمندترین ستارههای بسکتبال آمریکا پنج سال پیش به تعرض به یک
کارمند هتل متهم شد. این بازیکن معروف اتهام را قبول کرد، ولی ادعا کرد که این امر
با رضایت تام آن خانم صورت گرفته است. اتفاقا خانم کارمند نیز پذیرفت که به خواست
خود به اتاق وی رفته و به ایجاد رابطه تن داده ولی اضافه کرد که تنها به بعضی از
مراحل رضایت داده بوده است. نکته اینجاست که در خبرهای محاکمه وی بارها به صراحت
اعلام شد که طبق قوانین ایالت کلرادو اگر ادعای این خانم حتی به همین مقدار به
اثبات برسد آقای کوب برایانت به "حبس ابد و پرداخت هفتصد و پنجاه هزار دلار" محکوم
خواهد شد.(شاکی بعدا حاضر نشد رسما در دادگاه شهادت دهد)...